روز چهارشنبه ۲۳ آذر ۱۴۰۰ جلسه نقد و بررسی رمان «همه» نوشته تیمور آقامحمدی با حضور مجید قیصری، علیاصغر عزتیپاک و نویسنده اثر در مؤسسه فرهنگی و هنری شهرستان ادب برگزار شد.
قیصری: رمان «همه» را باید با تأمل خواند / عزتیپاک: پلاتِ این رمان، پیشرو است
مجید قیصری رمان «همه» را اثری خوشخوان و روان توصیف کرد و گفت: آیدین، مردی 35 ساله است که عاشق دختری به نام ناهید میشود. با شروع فصلها وارد داستانی عاشقانه میشویم اما در ادامه با داستانی معمایی مواجه میشویم. روایت هم زمان حال را شامل میشود و هم در لابهلای فصلها به گذشته آنها میپردازد، این فرمِ روایت حال و گذشته تا آخر رمان ادامه پیدا میکند. دو بخش خیلی خوب در داستان وجود دارد: اولی که من برای نخستینبار بود که میدیدم و آن وقتی بود که بعد از تصادف عدهای آماده بودند تا ماشین را به چنگ بیاورند. این نوع شخصیت را جایی ندیده بودم و گفتم شاید روزی داستان کوتاهی از این شخصیت بنویسم. بعدی مادر راوی بود که شخصیتی آرکائیک داشت و حکیمانه سخن میگفت و راه نشان میداد. مادر جملههای کوتاه و حکمیتآمیز میگفت و روشنایی به زندگی آیدین میتاباند. توقع من از پایانبندی قدری بیشتر بود. دوست داشتم راوی نرمتر حرکت میکرد و برخی از سؤالات مرا جواب میداد. همهچیز یکدفعه قطع شد. در برداشت اولم از رمان، انگیزه پدرزن راوی و آن دختر را نفهمیدم. چرا راوی پیش از کشف معما میزند زیر همهچیز؟ این ناتمامی نیازمند مقدمهای است. علاوه بر پلات باید به شخصیت هم بیشتر پرداخته میشد و ما زمینههای این رفتار را در شخصیت آیدین میدیدیم که کارها را نیمهتمام رها میکرد.
نویسنده «ساحل تهران» با اشاره به اینکه با سه جغرافیا در این رمان روبهرو هستیم، افزود: آذربایجان، تهران و همدان. حسرتی نسبت به آذربایجان دارد، از تهران بهخوبی یاد نمیکند و همدان را ولی به نیکی توصیف میکند. راوی متولد آذریجان است و از کودکی به تهران رفته و بعدها به همدان؛ حالا بنا به اتفاق دارد و با حسی نوستالژیک به سرزمین مادریاش پا میگذارد. تصاویر ارائهشده از این سه شهر حسابشده است.
نویسنده «گور سفید» در پایان صحبتهایش تصریح کرد: نثر رمان «همه» ساده، بدون پیچ و خم و در خدمت داستان است. همچنین رمان تصویرهای قشنگی از آن منطقه ارائه کرده است؛ در مجموع «همه» رمانی است که باید با تأمل آن را خواند چرا که اثری است چالشبرانگیز و پر از تصاویر قشنگ؛ البته از خاصیت رمانهای معمایی است که نویسنده چیزهایی در رمان خود میکارد که شاید مخاطب بار اول متوجه آنها نشود و باید دوباره بخواند، لذت آن نیز همین است.
علیاصغر عزتیپاک، نویسنده رمان «همه» را در فرم و محتوا تجربهگرا نامید و گفت: آقامحمدی کوشیده تا با دستکاری پلات و بازی با آن به تجربههای نویی برسد. توجه به این بازی میتواند پاسخ برخی از پرسشهای پس از خواندن را بدهد. در این رمان همه چیز «در شُرُف» است و رو به شدن، این رویکردی است که نویسنده اتخاذ کرده. نویسنده وضعیت انسانهایی را نشان داده که مدام درگیرند، بلاهایی سرشان آمده که پیوسته دارند به آن میاندیشند؛ شبیه شطرنجبازی که در آستانه ماتشدن است ولی برگشته به حرکتهای قبلیاش خیره شده و از خودش میپرسد که چرا به این وضع رسیدم؟ بعد ناگهان بازی را رها میکند. پلات رمان «همه» پیشرو است و شباهتی به پلات کلاسیک و متعارف ندارد.
نویسنده رمان «تشریف» با اشاره به ماجرای معدن افزود: معدن گرانیگاه رمان است و بهواسطه آن میتوان از متن رمزگشایی کرد. با فهم معدن ما میتوانیم آدمها و ماجراهای آن را بهتر درک کنیم.
در پایان تیمور آقامحمدی نویسنده رمان «همه» گفت: این کتاب اولین رمان من بهشمار میرود و پیش از آن علقهی من داستانکوتاه بود. گرچه نوشتن برایم سخت است اما به امید خواندن و خواندهشدن مینویسم تا در نقطهای بایستم و از خودم بپرسم که واقعاً نویسنده این متن منم؟ آن لحظه، زمانی است که حس کنم فراتر از توان موجودم عمل کردهام و این همه آن چیزی است که مرا به نوشتن وامیدارد.
نویسنده رمان «رونی یک پیانو قورت داده» اضافه کرد: من دنبال نشاندادن وضعیت موجود آدمها بودم که سؤالات فراوانی دارند که پاسخی برایشان نیست. یکی از ماجراهایی که سعی کردم در پلات رمان بگنجانم قصه معدن است؛ معدنی که در سالها اول استخراج، ناگهان تودههای عظیم سنگ آهن خود را از دست داده است. هیچ علتِ علمیای توان توجیه این معلول را ندارد. توجه به ماجرای معدن به درک مفاهیم رمان کمک میکند. معتقدم اگر آیدین فردی بود که در طول داستان کارها را نیمهتمام رها میکرد ما با آدمی تیپیکال روبهرو میشدیم نه یک شخصیت ؛ در صورتیکه او در پایان اثر به عمد دست از جستوجو میکشد چرا که باور دارد چیزی کشف کرده که مهمتر از حل معماست، برای همین دست از جستوجو میکشد.