میلان کوندرا رسالت رمان را نه دادن درسهای اخلاقی بلکه «نفوذ به کنه چیزها» برمیشمارد؛ چرا که معتقد است رمان صرفاً یک «ژانر ادبی» یا شاخهای از شاخههای درختی یگانه نیست و تصریح میکند: «اگر در رمان، هنری خودبنیاد و مستقل نیابیم، آن را درنیافتهایم.»*
«غمسوزی» از آن دست رمان هایی است که قصه چندانی ندارد و ماجراهای آن کماند. اینگونه داستانها میکوشند تا بیشتر بر درونمایه اثر نور بتابانند. فرحان و احسان، دو برادرند که عاشق فریده، خواهر ناتنی خود میشوند. برادر کوچکتر که از عشق معصومانه برادرش خبر دارد، پیشدستی کرده با دختر ازدواج میکند. حالا به مشکل خوردهاند و دختر به برادر بزرگتر پناه آورده و از او میخواهد که حَکَم شود و شوهرش را به زندگی برگرداند. فرحان در برزخی بزرگ گرفتار میشود؛ بهترین فرصت برای تلافی پیش آمده و او میتواند کاری کند که دوباره به عشق خود برسد. رمان به جای نسخهبرداری از کهن الگوی برادرکشی هابیل و قابیل، دست به دیالکتیک با آن میزند و رخدادهای محتمل آن را به پرسش میکشد.
ماجرای فریده و احسان، سبب میشود فرحان به مسائل مهم زندگیاش خیره شود؛ رمان برآیند این خیرگی و تلاش برای نفوذ به کنه زندگی است. نویسنده با تعدادی شخصیت سر حال و فضاهای کمتر دیدهشده قصه خود را پیش میبرد. بنای داستان بر گسترش افقی و ایستادن کنار ماجراها و آدمهای آن است تا برای خواننده تجربههای حسی قوی ایجاد کند؛ البته در بخشهایی از کتاب، طرح پرسشها و درونمایههای مختلف زیاد و پراکنده شده و همین امر پیشروی رمان را کُند کرده است.
رنج و چگونگی مواجهه انسانها با آن از مسائل مهمی است که رمان پیش میکشد و در نقطه عطف داستان، شبی فرحان کنار رود کارون میایستد و میگوید حالا زمان آن تصمیم بزرگ است: یا رنج مرا از پا درخواهد آورد یا باید من از پسش بربیایم.
من این کتاب را اثری دینی میدانم؛ چرا که روایت آن فقط ظاهر و موضوعی دینی ندارد بلکه بافت (Context) روایی آن عمیقاً برآمده از گفتمانی دینی است. کانون روایت رمان در نقطهای از زیست یک راوی دینمدار قرار گرفته که نگرهاش به شکلی طبیعی در جان قصه نشسته است، چیزی که در کمتر رمان ایرانی سراغ داریم.
«غمسوزی» نوشته اعظم عظیمی توسط انتشارات شهرستان ادب، در گروه کتابهای مدرسه رمان و در 320 صفحه و بهای 99 هزار تومان منتشر شده است.
* «رمان، حافظه، فراموشی»؛ میلان کوندرا، برگردان خجسته کیهان، نشر علم، 1385، ص 65.