شنبه, 03 آذر,1403

همه مطالب

مقالات

حکایت‌گر تضاد غرب و شرق
 

حکایت‌گر تضاد غرب و شرق

آزاده جهان‌احمدی در «مجله الکترونیک واو» یادداشتی بر رمان «محرمانه میلان» نوشته فرناز شهیدثالث چنین نوشته است: انسان بنا به سرشت خود همواره در جستجوی «جایی بهتر» بوده است. تاریخ، روایت همین رفتن‌ها، یافتن‌ها و ماندن‌هاست. در ادبیات عامیانه نیز سفر یکی از پربسامدترین بن‌مایه‌هاست که در پس آن ایدئولوژی «آنجا جای بهتری است» نهفته است؛ اما اینکه تا چه حد این ایدئولوژی تحقق می‌یابد و اینکه آرمانشهر غربی در واقع مؤلفه‌های مألوف آن را دارد یا نه، بحثی است...
شنبه، 19 فروردین 1402 | Article Rating

جنگ‌های جهانی اول و دوم، موجب سیل عظیم مهاجرت مردم آسیب دیده از جنگ شد. کسانی که به سرزمین دیگری رفته بودند و نوشتن را آغاز کردند، ادبیاتی را پایه‌ریزی نمودند که بعدها ادبیات مهاجرت نام گرفت. این نوع نوشته‌ها به تجربه زندگی در فضاهایی متفاوت از فرهنگ خود و مشکلات هویتی اجتماعی ناشی از این زندگی می‌پردازد. «ادبیات مهاجرت، از اصطلاحات مربوط به ادبیات پسااستعماری است که ریشه در فرهنگ یونانی دارد و در آغاز برای آوارگی یونانیان و یهودیان در جهان به کار برده می‌شد.» (تفرشی مطلق، ۱۳۸۹: ۵)

ادبیات مهاجرت، محصول سال‌های پس از جنگ های اول و دوم جهانی است و به آثاری اطلاق می‌شود که به تجربه زندگی در فضاهایی متفاوت از فرهنگ خود و مشکلات هویتی اجتماعی ناشی از این زندگی پرداخته است.

مهاجر، با سردرگمی در فرهنگ کشور میزبان دچار اختلال هویت می‌شود؛ گویی از فرهنگ خویش گسیخته است، اما به فرهنگ کشور میزبان نیز هنوز تعلقی ندارد؛ بنابراین، برای یافتن هویت حقیقی خود، همواره در تکاپوست. فرد مهاجر، با دیدن و شنیدن آنچه در کشور میزبان می‌گذرد، دچار شوک فرهنگی، تزلزل شخصیتی و دوگانگی اندیشگانی می‌شود.

ادبیات مهاجرت در ایران پس از انقلاب اسلامی (۱۳۵۷) به وجود آمد. در حقیقت، می‌توان مهاجرت ایرانیان را نیز بخشی از مهاجرت‌های فراوان سده اخیر دانست؛ «این حیطه از ادبیات و نقد ادبی حاصل مهاجرت‌های انبوه قرن بیستم و تحولات جهانی در این دوران است» (افشاری بهبهانی و زاهدی، ۱۳۹۲ ۱۵۰). نویسندگان این شاخه ادبی، مسائل و معضلات مهاجرت را مرکز توجه خویش قرار داده‌اند و اغلب روایتشان را براساس سرگذشت «واقعی» خویش با یکی از نزدیکانشان بنا کرده‌اند.

در این نوع از ادبیات، بحران‌های عاطفی ناشی از فرهنگ غرب و ناهمخوانی آن با شخصیت‌های اصلی رمان‌ها به تصویر کشیده می‌شود. به طور کلی شخصیت‌های اصلی این آثار که در حقیقت به نوعی تبلور چندگانه شخصیت خود نویسنده است دچار تعارض فرهنگی شک و تردید در باب مفهوم خود و دیگری و تعلق خاطر به فرهنگ سنتی در نتیجه تحت حمایت فشارهای همه جانبه قرار گرفته و احساس زیان و درهم شکستگی روحی می‌کنند.

در «محرمانه میلان» تئو شایا (طاهر شایسته) اهل افغانستان متولد نیشابور، بزرگ شده هرات با فرار از مرز ایران به سختی و طی اتفاقاتی سر از ایتالیا در می‌آورد و عکاس صاحب‌نامی می‌شود. همه مهاجران افغان علی‌رغم قابلیت و تلاش‌های بسیار مانند تئو خوش‌شانس نیستند تا زندگی روی خوشش را به آنها نشان بدهد. تئو زخمی از سال‌ها مرگ نزدیکان، جنگ، آوارگی، بی‌کسی و تنهایی، حتی دوست ندارد تا کسی نام و هویت حقیقی او را بشناسد. او حتی تلاش دارد تا خودش هم فراموش کند طاهر بوده است. او در ناخودآگاه و خودآگاهش همزمان در تلاش و مبارزه برای فراموشی گذشته خودش است. او تئو را دوست دارد نه طاهر بودن را. طاهر بودن چه آورده‌ای برای او داشته است؟ آیا موفقیت در این مسیر فقط تلاش تئوست؟ یا چیزی شبیه جبر بناست تا قدرتش را به رخ بکشد و ناتوانی او را برای تغییر اثبات کند؟ متولد خاورمیانه پرآشوب می‌تواند از آشوب و مرگ و جنگ بگریزد؟ می‌تواند در این دنیا جوری گم شود که انگار هیچ‌گاه هیچ نسبتی با خاورمیانه نداشته است؟

در ادبیات دیاسپورا سوژه انسانی (تئو) همواره هویت خود را درون گفتمان و در سپهر نشانه‌ای آن، به دست می‌آورد. عناصر هویت‌ساز تنها در سپهر نشانه‌ای خود قابل فهم هستند و در دیگر سپهرهای نشانه‌ای چیزی عجیب، بیگانه و غیرقابل‌درک هستند؛ اما گفتمان‌های مختلف برای جذب سوژه انسانی همواره در حال رقابت با یکدیگرند و سوژه بنا به ضرورت، ممکن است فضای گفتمانی خود را ترک کند و به فضای دیگر گفتمان‌ها وارد شود. در فضای «دیگری» عناصر هویت‌ساز سرزمین مادری او، چندان حضوری موجه ندارند و به دلیل متفاوت بودن بیگانه و گاهی حتی تهدیدآمیز شناخته می‌شوند.

پیوندبودگی، نوعی مقاومت است که برای مهاجر یا فردی که سرزمینش اشغال شده پیش می‌آید؛ زیرا در شرایط مهاجرت و حضور بیگانه در سرزمین فرد، تقابل میان استعمارگر و استعمارزده دیده می‌شود. در آستانه بودن نیز که از اصطلاحات برساخته هومی بهابها است، بررسی این است که «چطور فرد در شرایط درآستانه‌بودن می‌تواند به خود حقیقی‌اش واقف شود.»(بهابها،۱۹۹۴: ۱۶) این گونه که خود حقیقی و غیر حقیقی مهاجر، در تلاطم است و به گذشته خود می‌اندیشید؛ نه خود را غربی می‌داند و نه شرقی.

مردم کشور بیگانه؛ یعنی کشور میزبان (ایتالیا)، به مهاجران (تئو) به چشم دیگری می‌نگرند و آنان را فرودست می‌دانند. مهاجر شرقی، دچار تشویش است، مدام بر سرگردانی او افزوده می‌شود و به خاطر خودباختگی و نداشتن هویتی مستقل در عذاب است.

بحران هویت شخصیت اصلی رمان «محرمانه میلان» و ابزارهای فرهنگی هویت‌ساز، باعث شکل‌گیری مقوله هویتی در رمان می‌شوند.

تئو برای رهایی از اسارت و به دست گرفتن افسار زندگی خودش مجبور به مهاجرت و حتی فراموشی هویت اصلی خود است اما مردم کشور بیگانه؛ یعنی کشور میزبان، به او به چشم دیگری می‌نگرند و او را فرودست می‌دانند. او که یک مهاجر شرقی است، مدام دچار تشویش می‌شود، مدام بر سرگردانی او افزوده می‌شود و به خاطر خودباختگی و نداشتن هویتی مستقل در عذاب است. حتی هویت جعلی دردی از او دوا نمی‌کند.

او، شخصیت روشنفکری پریشان و دو هویتی را نشان می‌دهد که نه توان برگشتن به سنت اصیل خود را دارد و نه مدرنيته غرب را می‌پذیرد. چنان که تضاد و تقابل و دیالکتیک حاکم بر رمان «محرمانه میلان»، حکایت‌گر تضاد و تقابل تئو با غربی‌ها و پیوند هویتی مهاجران است.

ایدئولوژیی حاکم بر رمان فقط تقابل بین فرهنگ غرب و شرق را نشان نمی‌دهد. در این ایدئولوژی، چهره بومی استعمار زده در آلوده کردن و پیوند دادن مبانی استعماری مؤثر است. شهیدثالث در اولین اثر خود با تهور و جسارت مسئله را از تقابل شرق و غرب فراتر برده و به انسان نگاه و اشاره دارد. او یکی از مهم‌ترین دغدغه‌ها و معضلات انسان معاصر را دست‌مایه خلق اثر قرار داه و به آن پرداخته است. «تئو» نماد انسان معاصر رانده از اینجا و مانده از آنجاست نه فقط یک افغانستانی و نه فقط یک ایرانی.

ـ منابع:

  ـ زردشت افشاری بهبهانی، و فریندخت زاهدی، مقاله ادبیات نمایش مهاجرت ایرانیان ساکن استرالیا ـ تحلیل پسااستعماری نمایش‌نامه در آیینه اثر محمدعیدانی، نشریه جامعه‌شناسی هنر و ادبیات، شماره ۵، ۱۳۹۲.

  ـ‌ الله‌کرم عباسی، محبوبه خراسانی، محمود حیدری، مقاله هویت و مهاجرت در رمان دال و عصفور من الشرق، نشریه کاوش‌نامه ادبیات تطبیقی، شماره ۳، پائیز ۱۳۹۹.

  ـ h.k the location of culture. london. routledeg 1994

عنوان: محرمانه میلان/ پدیدآور: فرناز شهیدثالث/ انتشارات: شهرستان ادب/ تعداد صفحات: ۲۹۵/ نوبت چاپ: اول.

تصاویر
  • حکایت‌گر تضاد غرب و شرق
ثبت امتیاز
اشتراک گذاری
نظر جدید

جستجو

آرشیو زمانی

آبان 1403 (1) مرداد 1403 (1) اردیبهشت 1403 (1) اسفند 1402 (1) بهمن 1402 (1) دی 1402 (2) آذر 1402 (4) مهر 1402 (2) شهریور 1402 (1) مرداد 1402 (4) تیر 1402 (2) اردیبهشت 1402 (4) فروردین 1402 (6) اسفند 1401 (9) بهمن 1401 (4) دی 1401 (7) آذر 1401 (7) آبان 1401 (9) مهر 1401 (2) اسفند 1400 (2) بهمن 1400 (1) دی 1400 (2) آذر 1400 (3) شهریور 1400 (1) مرداد 1400 (3) تیر 1400 (1) خرداد 1400 (1) اردیبهشت 1400 (3) فروردین 1400 (3) اسفند 1399 (1) مهر 1399 (3) مرداد 1399 (1) تیر 1399 (6) خرداد 1399 (1) بهمن 1398 (3) دی 1398 (6) آذر 1398 (7) آبان 1398 (13) مهر 1398 (7) شهریور 1398 (8) مرداد 1398 (8) تیر 1398 (11) خرداد 1398 (7) اردیبهشت 1398 (15) فروردین 1398 (3) اسفند 1397 (20) بهمن 1397 (5) دی 1397 (5) آذر 1397 (8) آبان 1397 (2) مهر 1397 (7) شهریور 1397 (12) مرداد 1397 (6) تیر 1397 (6) خرداد 1397 (6) اردیبهشت 1397 (5) فروردین 1397 (1) بهمن 1396 (3) آبان 1396 (3) مهر 1396 (1) شهریور 1396 (1) تیر 1396 (5) خرداد 1396 (2) اردیبهشت 1396 (3) بهمن 1395 (2) دی 1395 (2) آذر 1395 (3) آبان 1395 (4) مهر 1395 (2) شهریور 1395 (1) مرداد 1395 (1) خرداد 1395 (3) فروردین 1395 (1) اسفند 1394 (2) بهمن 1394 (2) دی 1394 (3) آذر 1394 (4) آبان 1394 (9) شهریور 1394 (1) خرداد 1394 (2)