داستان دریاچه هانگژو با زاویهدید منراوی روایت میشود و خواننده را در همان صفحات اول، درگیر یک قصه غیرکلیشهای و پرکشش و جذاب میکند.
مسعود برای انجام معاملهای به چین رفته و در آنجا جان خود را از دست داده است. همسرش سایه، که روزهای آخر بارداری را میگذراند، برای برگرداندن پیکر بیجان مسعود، از راوی داستان دریاچه کمک میخواهد و مسئولیت سنگینی را به او، که گویا پیش از ازدواجش با مسعود با هم رابطهٔ عاطفی داشتند، میسپارد.
راوی بینام، همزمان با جدالی درونی با گذشته و آینده، با هواپیمایی به چین پرواز میکند و در طول مسیر هفتساعته متوجه میشود زن جوانی در کنار دریاچهای در چین زندگی میکند که نیرویی خداداد و ماورایی دارد و میتواند در امور غیبی دخلوتصرف کند. راوی مردد، در همان روزهای اول، خود را با دوستش به دریاچه هانگژو و زن میرساند. اما...
این داستان که در کشور چین جریان دارد و زمان آن مشخص نیست، سراسر کشمکش است. کشمکش درونی و بیرونی راوی با خود و جهان پیرامونش. کشمکشی که مدام تغییر میکند و از تلاش برای تصاحب سایه بیصاحب، منتهی میشود به حادثهای عجیب و دلبستگی به زنی چینی.
نویسنده، علیرضا عیوضی، در این داستان با بیان جزئیپردازانه وقایع داستان و با نثر روان و مطلوب، پرهیز از بازگشتهای مکرر و آزاردهنده به گذشته و ایجاد فضای تنش و سوال و وهم و راز، داستانِ سراسرنکته و کد و نماد خود را پیش میبرد و با فضاسازی حرفهای و روایتی خالی از احساس، موفق میشود مخاطب را تا آخر کتاب با خود همراه و همحس کند.
راوی عاشقپیشه دریاچه هانگژو، مدام در میان صفحات کتاب، سردی کشور کمونیستی و ساکنانش را القا میکند. کشوری که در شرق آسیا واقع شده و به دلیل وسعتش، فرهنگهای متفاوتی را در خود جای داده است. از تغذیه مردم با حشرات و جانوران گرفته، تا نحوه پوشش و بیمعنا بودن حیا در آن، که گاه حس انزجار و تنفر را در مخاطب ایجاد میکند.
به طور حتم نویسنده که سفرهایی به چین داشته، با کدگذاریها و نمادگراییهایش در این کتاب، در نظر داشته حقیقت عمیق تقابلِ فرهنگ چینی با فرهنگ ایرانی- اسلامی را به مخاطب القا کند و به نتایجی برسد و برساند. اما آیا نویسنده به هدف نمایشی داستان نیز رسیده است؟ خوانندهای که با راوی همراه شده و پابهپای او تا دریاچه هانگژو آمده و درگیر اتفاقات و تغییرات و تبدیلات روحی راوی شده، قرار است به کدام باور برسد و چه تغییری در منش و کنش و زندگی او اتفاق بیفتد؟
از نظر نگارندهٔ نقد، این داستان دارای لایههای عمیقتری نسبت به سطح قابلرؤیت و آرام دریاچه کلمات و تعبیرات و توصیفات خواندنی و کنشها و واکنشهای قلابگونه نویسنده است؛ داستانی که درونمایه بکر و بدیع و قابل واکاویاش ما را به خواندن چندباره ترغیب میکند.