سیار: وضعیت رماننویسان امروز ما به وضعیت نظامی شباهت دارد.
نظامی به نوعی به حرکت جوهری شعر رسیده است و شعر را در سیر تاریخی خود به جایگاه دیگری رسانده است. جایگاه امروز رماننویسان ما نیز در مواجهه با پدیده رمان مشابه همین مواجهه نظامی با شعر است. بهرهگیری از تجربه نظامی در تحول حرکت جوهری شعر، شاید ما را به این نکته برساند که رمان نیز مانند بسیاری از پدیدههای انسانی ذات سیالی دارد.
شنبه، 09 اردیبهشت 1396 |
https://madreseroman.ir/Articles/ID
به گزارش خبرنگار کتاب و ادبیات خبرگزاری فارس، شانزدهمین نشست تخصصی ادبیات داستانی شهرستان ادب با عنوان «جهان رمان، جهان نظامیِ گنجوی» با حضور محمدمهدی سیار، شاعر و ابراهیم اکبری دیزگاه، قصهنویس در محل موسسه شهرستان ادب برگزار شد.
در ابتدای این نشست، سیار به تبیین نسبت دین و ادبیات بخصوص شعر پرداخت. این شاعر گفتار خود را درباره «نظامی و آموختن از او برای قصهگویی و رماننویسی» را با این پرسش آغاز کرد: «با توجه به وضعیت امروز ما پس از پیروزی انقلاب اسلامی و دغدغههایی که در میان هنرهای مختلف به وجود آمده است هنر دینی چیست؟» به گفته سیار «این پرسش در ادامه به زیرمجموعههای هنر نیز تسری مییابد: رمان دینی چیست؟ سالهاست که این پرسش مطرح است که اصولا آیا نگارش رمان دینی ممکن است؟ آیا این ترکیبی متناقض است و هنری مانند رمان که هویتش و ذاتش از جای دیگری است آیا جز در عالم مدرن امکان حضور و تنفس دارد؟»
این مدرس ادبیات سپس برای شرح این موضوع به تاریخ رمان در غرب اشاره و تصریح کرد: «همانطور که تعین تاریخی رمان همزاد با رنسانس و تحولات غرب جدید است این صرفا یک همزادی تاریخی نیست، بلکه این نحوه زاد، دلالت بر ذات نیز میکند و با توجه به جایگاه تاریخی رمان در کنار آثاری که تحت این عنوان خلق شدهاند به این نتیجه میرسیم که این نهالی است که خارج از آن خاک ثمر نمیدهد. بسیاری معتقدند تلاشهایی نیز که برای تلفیق رمان و دین نیز شده است مأموریتی ناممکن و از قبل شکستخورده بوده است. نمیخواهم وارد اینطور مباحث شوم اما این پرسشی است بسیار محترم. این هزم و احتیاط را در برابر این پدیدهای که زادگاهش را میدانیم بسیار میستایم. نیز پروا از اینکه به هر هنری صفت ایرانی یا دینی بچسبانیم آن هم وقتی که ممکن است راهی به ترکستان پیش ما بگذارد امری است ستایشبرانگیز. در برابر دیگر پدیدههای مدرن نیز چنین پروا و احتیاطی محترم است.»
*شعر آیینی، تناقض یا امکان
سراینده «رودخوانی» سپس به پیوند این موضوع با نظامی پرداخت و این پرسش را مطرح کرد: «آیا شعر دینی و آیینی ممکن است؟ آیا این ترکیب متناقضی نیست و قابل تحقق است؟ ما این پرسش را نابجا میدانیم و کسی که چنین سوالی طرح کند باید به او گفت که نه از تاریخ شعر چیزی میداند و نه از تاریخ دین. بخش گستردهای از تاریخ ادبیات فارسی و دیگر زبانها در حوزه همین شعر دینی است. بنابراین نه تنها شعر دینی داریم که شعر قدسی نیز داریم. ما شاعرانی داشتیم که «لسان الغیب» شدهاند. این ترکیب واجبالوجود است، هم تحقق پیدا کرده است و هم باید تحقق پیدا کند. از این فراتر هم میشود رفت: دین جز نگاهی شاعرانه به عالم نیست. در این زمینه حرف بسیار است. خلاصه آنکه این امر بدیهی محصول تاریخی طولانی است.»
به گفته سیار «عصر ظهور اسلام آغاز فروپاشی تمدن جاهلی بود. یکی از ارکان اصلی این تمدن نیز شعر و شاعری بود. در قرآن مجید نیز دیدگاهی بسیار منفی و سلبی درباره شعر دیده میشود. در پایان سوره شعرا نیز آمده است: «شاعران را جز گمراهان تبعیت نمیکنند.» به گمان ما این سرگشتگی در میان همه شاعران حتی بزرگانی چون سعدی و حافظ نیز هست. شاید این ضرورت شعر نیز باشد. ما توقع نداریم که شاعر به همه ابیات خودش عمل کرده باشد. بنابراین در ذات شعر اموری که با زیست دینی تناقض داشته باشد کم نیست.»
وی با اشاره به سوالاتی که نگاه دینی به ادبیات در ذهن ایجاد میکند اظهار داشت: «در یک جامعه دینی و ایدهآل اخلاقی، اینقدر تأمل در لفظ و سنجیدن اوزان آیا کاری دینی است؟ آیا انسان آفریده شده است تا کلمات را با اوزان ادغام کند و زیبایی سمعی ایجاد کند؟ آیا این با آفرینش انسان سازگار است؟ آیا شعر کلا حرف بیهودهای نیست؟ اگر حرف حق است یک بار گفتنش کفایت میکند. شاید اصلا غیراخلاقی باشد که برای اثبات خوبی چیزی یا تحریک مردم برای انجام عملی از سُکر شعر استفاده کنیم. شعر نیز چنین سحری دارد.»
*نظامی و شعر شرعی
این شاعر برنده کتاب سال سپس توضیح داد: «نظامی از نقاط عطفِ حرکتی در شعر است که میراث ادبی فارسی را در جهان به شیوهای غنی همچون پنجرهای به سوی معنویت مطرح کردهاند. او خود را با خودآگاهی در چنین جایگاهی تاریخی قرار میدهد. او شاعری مانیفستسرا (مرامنامهسرا) است. نظامی در اشعارش از دلیل سرایش شعر و در باب خود شعر سخن گفته است. او در شعرش مطرح کرده است که با مته به خشخاش گذاشتن کاری را از پیش نمیبریم. حالا نیز میبینیم که پس از قرنها، حرف او به کرسی نشسته است.»
مولف «حقالسکوت» اعلام کرد: «نظامی سیالیت جوهره شعر را درک کرده است. او از شاعرانی بوده است که پایبند به این نبوده است که شعر ذات ثابت و جوهر تخلفناپذیر دارد. او از ابتدا گفته است که بگذارید در شعر تجربه کنیم. به نوعی به حرکت جوهری شعر رسیده است و شعر را در سیر تاریخی خود به جایگاه دیگری رسانده است. جایگاه امروز رماننویسان ما نیز در مواجهه با پدیده رمان مشابه همین مواجهه نظامی با شعر است. بهرهگیری از تجربه نظامی در تحول حرکت جوهری شعر، شاید ما را به این نکته برساند که رمان نیز مانند بسیاری از پدیدههای انسانی ذات سیالی دارد. همانطور که انسان حرکت جوهری دارد پدیدههای مرتبط با انسان هم دچار سیالیت جوهری ممکن است بشوند. رمان نیز از همین دست است. رمان درختی نیست که در در هر جا کاشته بشود همیشه یک میوه و یک ثمر ثابت بدهد.»
دکتر سیار در پایان بحث خود به نقش انقلابی نظامی در ادبیات فارسی اشاره کرد و گفت: «نظامی درباره جایگاه سخن شعر فراوان دارد، مثلا از برتری سخنِ منظوم بر سخن منثور حرف زده است. اما بیتی که منظور من است این بیت است: «من که در این شیوه مصیب آمدم/دیدنی ارزم که غریب آمدم.» یعنی اینکه من ارزش دیدن دارم چون تجربهای دارم که غریب و نادر است. او مخاطب را دعوت به تماشای خودش میکند. ادامه شعر نیز بدین صورت است: «شعر به من صومعه بنیاد شد/ شاعری از مصطبه آزاد شد». نظامی در اینجا میگوید که شاعری جایگاه بزم و میخانه بوده است و او آن را از «مصطبه» آزاد کرده است. او در ادامه میگوید که چنین شعری در ابتدای راه است. او البته از کلمه دین استفاده نمیکند بلکه همچون غالب شاعران از «شرع» یاد میکند.»
*غفلت از نظامی
در ادامه نشست «جهان رمان، جهان نظامی گنجوی»، ابراهیم اکبری دیزگاه ابتدا به غفلت نویسندگان ایرانی از نظامی گنجوی اشاره کرد: «نویسندگان ما صد سال است که داستان مینویسند اما هرگز به نظامی توجه نداشته اند. تعداد قلیلی از نمایشنامهنویسان، برخی داستانهای نظامی را به این قالب درآوردهاند و اجرا کردهاند. بعضی فیلمسازان نیز به سراغ نظامی رفتهاند، از جمله عباس کیارستمی در فیلم شیرین که از نظامی گرفته شده است. اما نویسنده ایرانی از چنین گنجی غافل بوده است. ضمن اینکه نویسنده ایرانی به سراغ هیچ متنی دیگری مثلا مولانا نرفته است یا حتی از ریشهایترین متن موجود یعنی قرآن مجید نیز بهرهای نگرفته است. نویسنده ایرانی انگار در خلا مینویسد. او بر اساس ترجمهها و تجربههای حوالت داده شده و کاریکاتوری از زندگی ایرانی چیزهایی مینویسد. از آن طرف هم انتظار دارد که نوشتههایش ترجمه نیز بشود. مدرسه رمان به سراغ نظامی و شاعرانی از این قبیل رفته است و این از جمله نخستین گامهاست و بسیار امر مبارکی است.»
نویسنده رمان «برکت»، سپس برخی محورهای اهمیت نظامی و ابداعات این شاعر را بررسی کرد. او به دو موضوع «نظامی و قصهگویی» و «نظامی و اسطوره» اشاره کرد و از برخی آثار پژوهشی درباره نظامی نام برد: «برای حضور در این جلسه من تحقیق کردم و دیدم که درباره شاعرانی چون مولانا، سعدی، حافظ و کمی عطار پژوهشهای درست و درمانی صورت گرفته است اما درباره نظامی شاید کل آثار به پنجاه اثر که چه عرض کنم به پنج اثر نرسد. از میان مثالها باید به «دو زن» نوشته سعیدی سیرجانی اشاره کنم که اثری خواندنی است و مقایسهای است میان لیلی و شیرین. و کتاب مایکل بری که ترجمه است و تحلیلی است از هفت پیکر. مهمترین کتاب در این زمینه «پیر گنجه در جستجوی ناکجاآباد» که کار محکمی است. نوشتهای از عطاءالله مهاجرانی با عنوان «شیرین» نیز بد نیست، هر چند عالی هم نیست. محمد معین نیز کتابی در این حوزه دارد. در کل میخواهم بگویم که نه نویسنده ایرانی به سراغ نظامی رفته از او قصهگویی بیاموزد و نه محقق ایرانی کار او را به صورت جدی تحلیل کرده است. این خلأیی در این زمینه محسوب میشود.»
*نظامی و قصهگویی
دیزگاه سپس به عدم ترجمه آثار داستانی یونانی در ایران پرداخت: «در اوایل دوره اسلامی، آثار فلسفی و نظری افلاطون و دیگران از یونانی ترجمه شد اما سوالی که من همواره داشتم این بود که آثار داستانی و اسطورهای کجا رفت؟ چرا ترجمه نشد؟ آن همه افسانه و نمایشنامه منظوم چرا ترجمه نشد؟ از بسیاری از اساتید فلسفی نیز پرسیدم اما غالبا جواب اقناعکنندهای نداشتند، از جمله میگفتند که این آثار اوهامی و اسطورهای با فرهنگ اسلامی سنخیتی نداشته است.» به گفته این قصهنویس «من وقتی نظامی را میخواندم پاسخ این سوال را یافتم: او در اسکندرنامه به سراغ اسطورهها و افسانههای یونانی میرود و آنها را در ذیل داستان اسکندر به زیبایی روایت میکند، و از اودیپوس و خدایان دیگر گرفته تا بقیه حرف میزند. روح این کتاب البته دینی و اسلامی است.»
دیزگاه ادامه داد: «پس از مرگ نظامی، هر کس بخواهد داستان بگوید به نوعی مقلد نظامی است و نمیتواند از او عبور کند، از امیرخسرو دهلوی تا وحشی بافقی و دیگران همه مقلد نظامی هستند. او به قدری زبردست است که کسی نمیتواند از او فراتر برود، شبیه جایگاه حافظ در غزل که همه در زیر سایه او قرار گرفتهاند. نظامی در قصهگویی چنین مقامی دارد. هنرمندان دیگر البته به سراغ نظامی میروند، از جمله نقاشان که داستانهای او را به تصویر میکشند.»
این نویسنده به تاثیر آثار نظامی در طول تاریخ پرداخت و اظهار داشت: «نظامی در آثار خود پادشاهان را نصیحت میکند، علتش هم این است او پادشاهان را نماد انسان زمانه خود میداند، ضمن اینکه پادشاهان التفاتی به این نصایح نداشتهاند. آنها نقاشانی را استخدام میکردند تا این این معقولات نظامی را به صورت محسوس درآورند. به هر حال نظامی در دوره پیشامدرن فرهنگ فارسی سرتاسر تأثیر است، تأثیر بر شاعران و پادشاهان و نقالان و نقاشان. حتی نیما نیز نظامی را مقدم بر حافظ میداند. بعد از او دیگر کسی با نظامی کار ندارد. من فکر میکنم فرهنگ فارسی در دوره مدرن به تعبیر مرحوم فردید دچار یک حوالت و کجروی می شود و از نظامی روی برمیگرداند.»
پیش از این، چهار نشست دیگر از سری نشستهای «جهان رمان، جهان قصههای ایرانی» با عنوان «جهان رمان، جهان عطار»، «جهان رمان، جهان هزار و یک شب»، «جهان رمان، جهان شاهنامه» و «جهان رمان، جهان مثنوی معنوی» در کنار نشستهای تخصصی ادبیات دینی، ادبیات روستایی، ادبیات سیاسی، تاثیر اسطورهها و کهن الگوها بر ادبیات داستانی، موانع رشد رمان در ایران، جوهر رمان در نسبت با جامعه و انسان ایرانی، چالش خاطره و داستان، تاثیرات متقابل جنگ و ادبیات، کار نویسنده، و فرا واقعیت جهان در داستان ایران، در موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب برگزار شده بود.
انتهای پیام/و