مقدمه:رمان ابدی یک رمان به روز واقعگرای اجتماعی در ژانر وحشت است. که بیشتر از هر نقدی به نقد جامعهشناسی و روانشناسی نیاز دارد. به شرط اینکه جامعهی موجود در رمان را به خوبی بشناسی و یا از نزدیک ببینی. به جرئت میتوان گفت که حتی اگر کسی بخواهد با فضا و محیط و افکار داعشی آشنا شود تا حدی میتواند با خواندن این رمان به اطلاعات خواسته شده اشراف پیدا کند. خواندن این رمان برای دوستداران حوادث و ماجراهای وحشتناک توصیه میشود. مخصوصا کسانی که با کنجکاوی برای آشنایی محیط اطراف خود در تلاشند و گاه به راحتی به آن دسترسی ندارند یا اینکه دنبال ماجراهای اکشن و پر اُفت و خیز هستند. در واقع رمان ارزش مطالعات جغرافیایی و فرهنگی هم دارد.
کلید واژه:ابدیت، قضا و قدر، اجبار، اختیار، سرنوشت، انسانیت، پرسشهای بیجواب. حیرت و سرگردانی. جنگ و تردید.
در نشست «قدم با قلم» رمان ابدی با حضور «پری رضوی» نویسنده رمان «سدا» مورد نقد و بررسی قرار گرفت. در ادامه نقد خانم رضوی بر رمان «ابدی» را از نظر میگذرانید.
خلاصه: شخصیت پسری که به طور بسیار اتفاقی مسافرت زیارتی قسمتش شده و بخاطر شخصیت خاصی که دارد هنوز نتوانسته به راحتی با همسفرهایش ارتباط دوستانه برقرار کند. تقریبا تا نیمههای داستان در فصلها رفت و برگشت انجام شده و ذهن شخصیت اصلی داستان پر از سوال میشود. بخاطر نوسانات و ایجاد حوادث بحرانی."چطور شد که من به این قسمت از دنیا و زندگی پرت شدم؟ چرا من؟"
نقد ساختارگرایی:
مقدمه ی رمان از دید ساختار گرایانه با قلاب قوی وارد داستان نمیشویم. اما نثر صمیمی خواننده را درگیر میکند.
رمان با زاویه دید من راوی شروع شده و سیر خطی مستقیم داشته و روایت داستان به صورت منطقی و در ظرف زمان و مکان مشخص ادامه دارد. منتها بعد از فصل پانزدهم این خط شکسته میشود و روایت غیرمنطقی را پیش میگیرد. جاهایی از کسانی حرف میزند که میدانیم هیچکدام وجود خارجی ندارند، ولی نویسنده با هوشیاری خاص حالات بیهوشی راوی را مستقیم بیان نمیکند. فقط با گفتن یکسری اتفاقات غیرمنطقی ما میفهمیم خود راوی یا مرده و یا در حالت بیهوشی است. البته راوی مرده که وجود ندارد مگر با ترفندها و شرایطی خاص. ولی درک میکنیم وضعیت بحرانی است.
رمان ابدی داستان ماجرامحور است و در آن حضور مرگ پررنگ تر از زندگی است. نویسنده بیرحمانه و به راحتی البته با توجه به منطق داستانی اکثر شخصیتهای محبوب داستانی را به کشتن میدهد. اتفاقات و ماجراها گاهی اوقات آنقدر خوب و مستند روایت میشوند که خودبخود خواننده را دچار نفرت و خشم لطف و محبت میکند. کلاً مخاطب دچار تضاد میشود.
نقطه قوت داستان:
· به روز بودن موضوع داستان.
· نثر صمیمی.
· ماجراهای شوک برانگیز.
نقطه ضعف داستان: یک قسمتی مربوط به ویرایشگر و قسمتی متوجه نویسنده است. استفاده از افعال تکراری و پشت سرهم که گاه خواننده را دچار بیزاری میکند. و اینکه در بعضی جاها راوی دچار کلیشه میشود. ابراز عقیده کرده و خواننده ی عصر مدرن را به تعجب وادار میکند.
تم اصلی ترس و جنگ و وحشت بوده و در جاهایی به عشق و روابط عاطفی هم پرداخت میشود.
نقد روانشناختی اجتماعی:
سنگین و صقیل است ریشهیابی کردن اینکه امروزه چطور احزاب و دستههایی چنین غیر انسانی پا به عرصهی وجود میگذارند. در زمانی که بشر ادعا میکند به بسیاری از فتوحات علمی دست پیدا کرده و فیلسوفان بزرگ از جمله برتراند راسل بزرگترین سفارشش به آیندگان عشقورزی نوع بشر به همدیگر و جهان است. چرا که غیر از این چارهای نیست. دسته و گروهانی به نام اسلام قد علم میکنند و به نام خدا انسانها را به سلّاخی میکشند. دینی که میگوید "کثرت در عین وحدت، وحدت در عین کثرت" یعنی همه از یک وجود هستیم و کثیر میشویم و دوباره یکی شده، به آن وجود برمیگردیم. به نظرم گذشت زمان نیاز دارد تا بتوانیم تجزیه و تحلیل درستی از این روزگار و داستانهایی که منجر به وجود آمدن آن میشود بکنیم. تربیت انسانهایی از سراسر جهان که وحشیتر از هر موجودی روی زمین است و مایهی شرمساری بشریت. قطعاً پشت این شعور بیشعورهایی هستند که اقدام به ایجاد این دستهها میکنند تا مردم عادی را درگیر کرده و خودشان به نیات پلیدشان برسند.